صفحه رسمی مهدی عبدی ( Mehdi Abdi )

مرتبط با گردشگری

جهانگردی با مهدی عبدی Travel With Mehdi Abdi

َAuthor نویسنده

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

26 ساعت در راه برای رسیده به مقصد

پرواز با بدترین ایر لاین دنیا

چطور از ایر لاین ها خسارت بگیریم

اتفاقات ناخواسته همیشه در سفرها هست ، گاهی خوب و گاهی بد ، خیلی وقت ها برای تغییر شرایط کاری از دستمان برنمی آید پس یا باید با شرایط کنار آمد ، و یا اگر این کار را نکنیم شرایط ما را مجبور به تسلیم شدن میکند ، این بار میخواهم از شرایط پیش آمده سخت در سفرم بگویم  ، جایی که باز قهرمان داستان خودم هستم و تعداد کاراکترهای داستان کم است ، به جز من یک زوج افغانی با فرزند پر سر و صدایشان  ، یک ایرانی مقیم ایتالیا که در این داستان او را آقای ایتالیایی خطاب میکنم چرا که لغات ایتالیایی را چه در صحبت فارسی و چه انگلیسی زیاد به کار می برد و پسری از ترکمنستان که چند ساعتی هم صحبت بودیم  .

قرار بود بعد از یک مدت طولانی به ایران برگردم  آفر ویژه اکراین ایر وی را که  دیدم ،  با خودم گفتم بهتر از این نمیشود،  قیمت خیلی مناسب بود 240 یورو با دو چمدان 23 کیلویی ، پرواز اول از وین به کی یف Kiev  ( پایتخت اکراین ) و بعد از 90 دقیقه پرواز از کی یف به تهران ، مدت پرواز بیشتر از حد معمول  بود ولی با توجه به قیمت ارزش سپری کردن زمان بیشتر در راه را داشت ، ساعت پرواز از وین  25: 3 بود ، مثل همیشه 2 ساعت قبل از پرواز در فرودگاه بودم چمدان ها را تحویل دادم و به سمت گیت خروجی حرکت کردم ، اینجا بود که برای اولین بار زوج افغانی را دیدم فارسی حرف زدنشان توجهم را جلب کرد نمیدانستم قرار است بیش از یک روز با آنها مشکل مشترک داشته باشم .

تقریبا نیمی از مسافران از گیت رد شده بودند که اعلام شد پرواز یک ساعت تاخیر دارد و این یعنی نهایت بدشانسی . من فقط 30 دقیقه وقت داشتم به پرواز دوم برسم با دفتر ایر لاین در وین تماس گرفتم ،  تماس خیلی نویز داشت ، انقدر زیاد بود که متوجه حرف ها نمی شدم و بدتر از آن لهجه نماینده ایرلاین بود که انگلیسی را با لهجه روسی صحبت میکرد ، چند بار تماس را تکرار کردیم ، خیلی دردسر کشیدم تا متوجه حرف هایش شوم ، قرار شد چمدان ها را پس بگیرم تا پرواز جایگزین به من بدهند ولی تنها شخصی که در سالن بود با تماسی که با دفتر ایر لاین در کی یف داشت گفت 30 دقیقه فرصت هست و همین زمان کافی است ، از من نه و از او آری ،  به هر حال چمدان ها را تحویل ندادند و اگر سوار هواپیما نمیشدم ممکن بود هر دو چمدان گم شوند پس به ناچار سوار شدم ، نیم ساعت هم داخل هواپیما نشستیم و تاخیر شد 90 دقیقه و دیگر مطمین شدم پرواز دوم را از دست میدهم .

وقتی به فرودگاه کی یف رسیدم با سرعت تمام برای پرواز دوم حرکت کردم ولی بعد از کلی معطلی در ترنسفر دسک  Transfer desk  خانمی رسید و گفت پرواز رفته و حالا سوال های متدوال ، چه کنم ؟ پرواز جایگزین ؟ چمدان ها ؟

اینجا بود که برای اولین بار آقای ایتالیایی را دیدم و برای بار دوم زوج افغانی را ، پس شدیم 4 نفر و یک کودک با یک مشکل مشترک ، هیچوقت فکر نمیکردم یک ایر لاین اروپایی انقدر بی برنامه باشد خانمی که مسئول بود نمیدانست چه کند  ،گویی بار اولش بود  ما را به سمت کنترل پاسپورت هدایت کرد و رفت و گفت از اینجا خارج شوید ، آن هم قسمت کنترل پاسپورت دیپلمات ها و خدمه پرواز ، برایم عجیب بود چرا از ان قسمت ، در مسیر حرکت ماموری سمت ما آمد و گفت کجا ؟ تا خواستم بگویم این خانوم گفته از این جا خارج شوم  دیدم خانوم محترم محو شده گفت مگر خلبان یا دیپلمات هستی ، گفتم نه ولی همکار شما گفت ، گفت نمیشود و باز برگشت به ترنسفر دسک گفتم نمی گذارند وارد شوم نماینده ایر لاین اینجا نیست ؟ گفت نه فقط من هستم ، خیلی آرام و خونسرد بود ، راه دوم که پیشنهاد داد این بود که از قسمت معمولی کنترل پاسپورت بروید ، قسمت معمولی کنترل پاسپورت هم گفت مگر شما ویزای اکراین دارید که میخواهید وارد شوید ؟

و بازی شروع شد برگشت به ترنسفر دسک  ، گفتم  نمیشود ، کسی از مامورین ایر لاین نمیآید ؟ جواب باز هم نه بود ، من ویزای اکران ندارم پرواز بعدی چه ساعتی است ؟ اولین پرواز  فردا صبح ساعت 30/9 به سمت استانبول است،  

چرا استانبول ؟ حالا تا آنجا برو بعد راهی پیدا میشود ، کم کم به نقطه جوش رسیدم و با این برخورد نمیشد خونسرد بود ، مودبانه ولی با صدای بلند اعتراض کردم جواب نداد مثل اینکه صدایم را نمیشنید و شاید دوست نداشت بشنود ، آقای ایتالیایی هم شروع به اعتراض با صدای بلند کرد و بین حرف هایش فحش های ایتالیایی میداد ، جملاتش را میفهمیدم چون اولین کلمات ایتالیایی که یاد گرفته بودم این جمله ها بودند . ایتالیایی ها هم مثل ما در این شرایط لغات خاص زیاد دارند .

تا فردا چه کنم ؟ شب را کجا سپری کنم  ؟ هتل به من میدهید ؟ 

همکار دیگر آمد ، هیچکس درست جواب نمیداد و جالب اینکه همه خونسرد و انگار نه انگار در یک فرودگاه بزرگ در اروپا هستی ، هر چند این کشور فقط از نظر جغرافیایی در اروپاست و فکرها متعلق به سالها قبل است ، خانوم دوم گفت از کنترل پروازهای ترانسفر رد شوید بلیط هم که دارید قسمت اطلاعات در طبقه دوم مامور ایرلاین می آیند برای هتل و غذا ، با خودم گفتم بالاخره اعتراض ها جواب داد به سمت گیت راه افتادم ، گیت  D6، نوبت کنترل پاسپورت و چمدان بود تا به سالن ترنسفر برسم ، خانمی که آنجا بود حرف هایم را متوجه نشد و باز داستان دیگر شروع شد به مامور امنیت خبر داد و مامور امنیت گفت خیلی حرف میزنید گفتم فقط میخواهم از اینجا کنترل و رد شوم گفت وظیفه من ایجاد امنیت است و اگر زیاد حرف بزنی دستگیر و زندان و کلمه زندان را به فارسی هم گفت ، مشکل جدید داشت به تراژدی تبدیل میشد باز هم ترنسفر دسک و گفتم حتما باید یکی با من بیاید و به مامورین بفهماند بعد از کلی معتلی بالاخره یکی از مسافرین که روسی بلد بود ، خود جوش کمک کرد ،  از قسمت کنترل رد شدم تا به طبقه دوم قسمت ترنسفر رسیدم و به میز اطلاعات رفتم

خانم خونسرد دیگر

قرار است نماینده ایر لاین به مشکل ما رسیدگی کند

صبر کنید

نیم ساعت گذشت

نماینده نیامد ؟ چه شد ؟

صبر کنید 45 دقیقه

بعد از 45 دقیقه

صبر کنید چقدر

45 دقیقه

دیگر کاسه صبرم لبریز شده بود

هر بار سوال میکنم میگویی 45 دقیقه این یعنی چه ؟ نمیدانم به من گفتند 45 دقیقه ، به متد های دیگر متوسل شدم ، اینجا مسئول کیست ؟ میخواهم با او صحبت کنم ظاهرا شما دوست ندارید وظیفه تان را انجام دهید ،  زنگ زد ، ولی از اینجای کار به بعد جریان جالب شد گویی به طور ناگهانی تمام کارکنان آلزایمر گرفتند و انگلیسی هم یادشان رفت ، من انگلیسی میگفتم و آنها روسی جوای میدادند !

آقای ایتالیایی هم فاز ایتالیایی گرفت باز هم چند کلمه ایتالیایی قاطی انگلیسی اش کرد و شروع به اعتراض که چه طرز برخورد است ، چرا دروغ میگویید و ...

بالاخره نماینده ای از ایر لاین آمد وگفت ویزا ندارید ، و نمیتوانید وارد شهر شوید پس از هتل خبری نیست ، صبر کنید تا ببینیم چه میشود  و باز شاهکاری دیگر از آقا ایتالیایی که با داد و فریاد باعث شد مامورین عصبانی شوند و بروند .تا ساعت 11 صبر کردیم و خبری نشد ، در همین موقع با خودم گفتم اینها به هیچ وجه به اعتراض واکنش نشان نمیدهند اگر قرار بود کسی جواب گو باشد بعد از چند ساعت باید اتفاقی می افتاد ،  به سمت  میز اطلاعات رفتم و گفتم فرض میکنیم شما مسافر هستید و به کشور من آمدید و من مامور کنترل ، به زبان کشورخودم سخن میگویم و کار شما را راه نمی اندازم احساس شما چسیت ؟

آیا کار درستی است ؟ روشم جواب داد در مدت پنج دقیقه آلزایمرش برطرف شد و باز انگلیسی یاد گرفت از مهمان نوازی ایرانی ها گفتم و ... پسری از کشور ترکمنستان هم آنجا بود ابتدا فکر کردم ایرانی است شروع به صحبت کردیم مشکلش به مراتب خنده دار تر و عجیب تر از ما بود

مامورین به هواپیما رفته بودند و او را بیرون آورده بودند و گفته بودند برای رفتن به کشور مقصدش نیاز به ویزا دارد بعد از ترک هواپیما فهمیده بودند اشتباه شده و او مجبور بود مثل ما در فرودگاه سرگردان باشد ولی خیلی خونسرد بود و میگفت  با عصبانیت که مشکل حل نمیشود .

سر صحبت باز شد ، من و پسر ترکمن و مامور اطلاعات شروع به صحبت کردیم و من کلی از فرهنگ بالای ایرانی صحبت کردم جریان خوب پیش میرفت تا اینکه غذا را آوردند و وقتی خانمی که غذا را همراه داشت به سمت آقا ایتالیایی رفت ، صدای داد بلند شد و آقای ایتالیایی با لگد غذا را در سالن فرودگاه پخش کرد و عکس العمل بقیه جالب بود ، گفتند این بود فرهنگ ایرانی ؟ من جواب قانع کننده ای نداشتم ، مامورین امنیتی را صدا زدند و آنها هم آقای ایتالیایی را با خودشان بردند ، هر جای دنیا که باشید همیشه یک ایرانی پیدا میشود که با برخوردش تمام کارها را خراب کند .

این طرز فکر که چون چند وقتی در اروپا زندگی کردی ادعای حق و حقوقت را داشته باشی برای فیلم هاست اگر مسیرت به  کشور عقب مانده بیافتد  هیچ کاری از دستت برنمی آید ، پس من هم با شرایط کنار آمدم با پسر ترکمن شروع به صحبت کردیم و حداقل کمی با فرهنگ مردم ترکمنستان آشنا شدم ، برنامه نویس کامپیوتر  بود و من را یاد دوران دبیرستانم انداخت زمانی که من هم برنامه مینوشتم ،  دوست داشت نظر ایرانی ها را در مورد کشورش بداند ، کاری به شرایط سخت کشورش نداشت و با تلاش زیاد توانسته بود کار خوبی در اروپا داشته باشد برخلاف خیلی از هم سنهایش در ایران که مثل داستانهای فانتزی منتظر هستند پول از آسمان برایشان ببارد .

دو ساعتی صحبت کردیم و بعد چشمانم داشت بسته میشد نور زیاد و صداهای داخل فرودگاه هم دیگر اثری نداشت او به یک قسمت رفت و من هم چند صندلی خالی پیدا کردم ، سرم را روی صندلی گذاشتم و خواب عمیق . ساعت حدود 4 صبح از سرما بیدار شدم هوا 15 درجه زیر صفر بود ، فقط کاپشن پوشیدم و باز خواب حدود 5 خانمی من را بیدار کرد و گفت از پرواز جا نمانی گفتم پروازم نه و سی صبح است و وقت دارم تا صبح به صورت گسسته خواب و بیدار بودم تا ساعت 8 صبح که بیدار شدم  ، پسر ترکمن را دیدم ،  با هم قهوه ای خوردیم و گپ زدیم و بعد هر کس به سمت گیت خروج خود ، در گیت خروج آقای ایتالیایی را دیدم ، نگاه از خود راضی اش هنوز بود ، هیچ کدام عکس العملی نشان  ندادیم و از شانس صندلی هایمان در هواپیما کنار هم بود تا استانبول .

گفته بودند در استانبول به ترانسفر دیسک برویم برای بلیط ایران ولی در آنجا اظهار بی اطلاعی کردند ولی ماموری که آنجا بود هم برخورد بهتری داشت هم کار بلد تر بود بالاخره قرار شد با پرواز اطلس گلوبال ساعت سه ونیم به سمت ایران پرواز کنیم ،حدود یک روز در راه بودم و تازه آخرین قسمت مانده بود ، زمان پرواز 4 ساعتی حالا بیشتر از یک روز داشت طول میکشید .

گیت خروج پر بود از ایرانی ها خیلی وقت بود انقدر ایرانی را یکجا ندیده بودم ، پوشش ها ، حرف زدن ها و سوغاتی هایی که فقط مختص ایرانی هاست  ،  ده سال پیش برای اولین بار استانبول بودم و هیچ تغییریی در مسافران امروزی ندیدم فقط وای فای اضافه شده بود ، کانکت بودن همه برای دنیای مجازی  ، ایرانی ها را همه جای دنیا میشود با این مشخصات پیدا کرد. به نظر من یکی از بزرگترین مشکلات در ایران همین است که مردم سفر میروند نه برای دیدن جاهای جدید برای فخر فروشی و این شاخصه فقط مختص ایرانی هاست .

سرانجام زمان پرواز رسید  و بعد از چهار  ساعت راه  بالاخره ساعت هشت شب ( با احتساب یک ساعت و نیم اختلاف ساعت)  به فرودگاه امام خمینی رسیدم ، خوشحال بودم که به مقصدم رسیده ام ، ولی مشکل آخر مانده بود ، چون پرواز آخر پرواز ترکیه ای  بود چمدان ها نرسیده بود باید به قسمت جامه دان فرودگاه میرفتم و فرم پر میکردم برای چمدان هامیم ، اینجا آخرین جایی بود که آقای ایتالیایی و زوج افغانی و فرزندشان را دیدم  ، قرار شد وقتی چمدان ها با پرواز بعدی اکراین ایر وی میرسند با من تماس بگیرند .

ساعت 12:30 روز قبل به وقت وین از محل اقامتم خارج شده بودم و ساعت 20 به وقت محلی ایران به فرودگاه رسیده بودم و هنوز حدود 1 ساعت راه تا خانه داشتم با احتساب اختلاف ساعت حدود 28 ساعت در راه فقط برای یک مسیر 4 ساعتی .

مجبور بودم با شرایط کنار بیاییم ولی تصمیم گرفتم تمام تلاشم را برای گرفتن خسارت از ایر لاین انجام دهم ، کلی در اینترنت تحقیق کردم  ، از طریق سایت AirHelp بر علیه ایر لاین شکایت کردم و بعد از ارسال کل مدارک از طریق سایت اعلام شد حداکثر تا 3 ماه به پرونده من رسیدگی خواهد شد و در صورت گرفتن خسارت  25 درصد به AirHelp تعلق خواهد گرفت ، من در  سفرهایم  تجربه سپری کردن شب در  کوهستان ، جنگل و کویر در تابستان و زمستان را داشتم  ، خوابیدن در فرودگاه به این شکل تجربه جدیدی بود ولی این بار به اختیار نبود ، مجبور بودم ، بعد از سه ماه جواب رسید ، ایر لاین مجبور شد 400 یورو خسارت بپردازد که 100 یورو کمسیون AirHelp  بود و 300 یورو سهم من ، تقریبا تمام خسارت مالی ام جبران شد نمیدانم بقیه مسافران هم کاری مشابه انجام دادند و خسارت گرفتند یا نه ؟ با توجه به شناختی که در طول سفر ایجاد شد فکر نمیکنم .

در دنیا برای هر مشکلی راه کاری وجود دارد فقط باید راه حل را پیدا کرد کنفسیوس میگوید اینقدر به تاریکی لعنت نفرستید ، یک شمع روشن کنید .

 

 

 

 

 

 

 

...

 

 

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۸ ، ۱۳:۰۶
مهدی عبدی