صفحه رسمی مهدی عبدی ( Mehdi Abdi )

مرتبط با گردشگری

جهانگردی با مهدی عبدی Travel With Mehdi Abdi

َAuthor نویسنده

جزیره کرک

دوشنبه, ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ۰۲:۴۶ ب.ظ

دیدار با دوستان برانکو ایوانکوویچ  در بزرگترین جزیره کرواسی

قسمت اول : ورود به جزیره

کرواسی کشوری است  با بیش از ۱۲۰۰ جزیره که بیشتر این جزیره ها غیر مسکونی هستند . بزرگترین جزیره مسکونی این کشور جزیره ای به نام  کِرک است در  پریمورسکو گرونانسکا . بر خلاف نام جزیره که فقط از سه حرف بی صدا  (KRK) تشکیل شده ، نام شهری که در آن قرار داشت ، برای یادگیری خیلی سخت بود .

کِرک ، با ‏‏‏‏لقب "جزیره طلایی" جزیرای در شمال دریای آدریاتیک با جمعیتی کمتر از بیست هزار نفر  است . و با همین تعداد جمعیت  ،پرجمعیت‌ترین جزیره دریای آدریاتیک است. جزیره ای که زمانی قسمتی از خاک جمهوری ونیز و کشور اتریش هم بوده .

جاذبه های بسیاری برای لذت بردن از جزیره کِرک در انتظارم بودند . قدم زدن در بافت قدیمی شهر  و دیدن بناهای تاریخی هزار ساله  تا   دامنه های سنگ آهک و  جنگل های کاج و در آخر ساحلی آرام برای استراحت . همین چند دلیل کافی بود تا اولین جزیره ای که در کرواسی از آن بازدید میکردم جزیره کِرک باشد .

جمعه بیستم اردیبهشت سال نود هشت،  از کشور اِسلوونی به سمت کرواسی و جزیره کِرک راه افتادم . ولی این بار نه از مرز اصلی ، از یکی از مرزهای فرعی که برخلاف  مرز اصلی دو کشور اصلا شلوغ نبود و از آن بیشتر محلی ها تردد داشتند  . توقفی کوتاه در مرز دو کشور داشتم  . مامور مرزی اِسلوونی به زبان انگلیسی و آلمانی مسلط بود و چند متر آنطرف تر مامور کرواسی هیچ کدام از این زبانها را نمی دانست . بار اول که از نقطه مرزی اصلی وارد کرواسی شده بودم  مهر ورود در پاسپورتم خورده بود و این بار اثری از مهر هم نبود .

سفر در جاده های اروپا هیچوقت برای من تکراری نمی شود . در هر کشوری که سفر داشتم مسیر سفر به اندازه مقصد برایم جذاب بوده  . جاده های کوهستانی و جنگلی از اِسلوونی شروع شد و در کرواسی امتداد یافت . مناظر بی نظیر و چشم نواز ،  جاده ای کاملا خلوت و هوای ایده آل  . گهگاه موتورسواران ، با موتورهای که هیچ وقت مشابه آنها را در جاده های ایران ندیده بودم از کنارم می گذشتند . موتورهای سنگین با موتورسوران چرم پوش ، از وقتی سفرهای اروپایی ام را شروع کرده ام فکر چنین سفر هایی با موتور در ذهنم هست ، نمیدانم کِی عملی خواهد شد ولی عجله ای ندارم ، یک روز این کار را انجام خواهم داد  .

در امتداد این جاده زیبا دیدن کباب های بره وسوسه انگیز بود . غذای لذیذی که  تقربیاً در تمام این مسیر به کَرات دیدم و خودشان میگویند که قدمتی هشت هزار ساله دارد .رستوران های سنتی با گوسفند درسته روی آتش ، که هیچ کسی نمیتواند در مقابل آن مقاوت کند و چشیدن این کباب قسمتی از لذت سفر در این جاده است .  اینجا جایی بود که قدرت زیبایی جاده به قدرت عقربه های ساعت غلبه میکرد و باعث میشد که سپری شدن زمان را حس نکنم  ، تا اینکه به عوارضی قبل از پل ورود به جزیره رسیدم  .و بعد  از عوارضی نوبت به پل جزیره بود تا به مقصدم برسم .  از سومین  پل طولانی‌ قوسی بتنی جهان رد شدم  . جزیره کِرک  از سال 1980 توسط ‏یک پل 1430 متری  به خشکی متصل شده . مثل تمام پل های دنیا  دیدن عکس ها و فیلم های هوایی اش خیلی جذاب تر از وقتی است که با ماشین از روی آن رد میشوی ؛ چرا که وقتی روی پل هستی جایی برای توقف نیست و کل مسیر باید حواست به جاده باشد  ، ولی به هر حال دیدن یکی از ترین های دنیا همیشه برایم جذاب بوده و هست .

مناظر ابتدایی ورود به جزیره ، چنگی به دل نمیزد ،  خشک بود و صخره ای ؛ ولی کم کم جاده جنگلی با درختان کاج شروع شد تا به محل اقامتم منطقه مالینسکا در شمال غربی جزیره رسیدم .

اولین کاری که برایش برنامه داشتم قدم زدن در کنار ساحل بود ، ساحلی که آنقدر آرام بود که به جز صدای قدم زدنم  ، فقط صدای برخورد موج ها به ساحل را میشندیم و آب آنقدر زلال و شفاف بود که فکر میکردم در سواحل استوایی هستم .

شروع به قدم زدن  در کنار ساحل کردم ، با اینکه از صبح زود در تدارک سفر بودم و در راه ولی با دیدن این مناظر زیبا و هوای بهاری  انرژی میگرفتم و دوست داشتم از تمام لحظاتم به بهترین شکل ممکن استفاده کنم .نمیدانم چه مسافتی را طی کردم ولی وقتی خسته شدم که  حس گرسنگی به سراغم آمد .  برای غذا هم برنامه ویژه داشتم مگر میشود به سواحل کرواسی رفت و چیزی به غیر ازماهی های لذیذ این منطقه خورد.

به توصیه دوستم که جزیره را خوب می شناخت به یک رستوران محلی رفتم . رستوران خلوت بود با گارسون مشورتی کردم و توصیه کرد ماهی perch را امتحان کنم به همراه مخلوط اسفناج و سیب زمینی .

ترجمه هایی که برای نام ماهی در سایت های فارسی دیدم متفاوت بودند  بعضی ها نوشته بودند  "ماهی سوف "   و بعضی دیگر " ماهی لوتی "  . تا غذا آماده شود با هم صحبت کردیم و از فوتبال حرف افتاد ، مثل خودم طرفدار فوتبال بود .

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۶/۲۸
مهدی عبدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی