جزیره کرک
دیدار با دوستان برانکو ایوانکوویچ در بزرگترین جزیره کرواسی
قسمت اول : ورود به جزیره
کرواسی کشوری است با بیش از ۱۲۰۰ جزیره که بیشتر این جزیره ها غیر مسکونی هستند . بزرگترین جزیره مسکونی این کشور جزیره ای به نام کِرک است در پریمورسکو گرونانسکا . بر خلاف نام جزیره که فقط از سه حرف بی صدا (KRK) تشکیل شده ، نام شهری که در آن قرار داشت ، برای یادگیری خیلی سخت بود .
کِرک ، با لقب "جزیره طلایی" جزیرای در شمال دریای آدریاتیک با جمعیتی کمتر از بیست هزار نفر است . و با همین تعداد جمعیت ،پرجمعیتترین جزیره دریای آدریاتیک است. جزیره ای که زمانی قسمتی از خاک جمهوری ونیز و کشور اتریش هم بوده .
جاذبه های بسیاری برای لذت بردن از جزیره کِرک در انتظارم بودند . قدم زدن در بافت قدیمی شهر و دیدن بناهای تاریخی هزار ساله تا دامنه های سنگ آهک و جنگل های کاج و در آخر ساحلی آرام برای استراحت . همین چند دلیل کافی بود تا اولین جزیره ای که در کرواسی از آن بازدید میکردم جزیره کِرک باشد .
جمعه بیستم اردیبهشت سال نود هشت، از کشور اِسلوونی به سمت کرواسی و جزیره کِرک راه افتادم . ولی این بار نه از مرز اصلی ، از یکی از مرزهای فرعی که برخلاف مرز اصلی دو کشور اصلا شلوغ نبود و از آن بیشتر محلی ها تردد داشتند . توقفی کوتاه در مرز دو کشور داشتم . مامور مرزی اِسلوونی به زبان انگلیسی و آلمانی مسلط بود و چند متر آنطرف تر مامور کرواسی هیچ کدام از این زبانها را نمی دانست . بار اول که از نقطه مرزی اصلی وارد کرواسی شده بودم مهر ورود در پاسپورتم خورده بود و این بار اثری از مهر هم نبود .
سفر در جاده های اروپا هیچوقت برای من تکراری نمی شود . در هر کشوری که سفر داشتم مسیر سفر به اندازه مقصد برایم جذاب بوده . جاده های کوهستانی و جنگلی از اِسلوونی شروع شد و در کرواسی امتداد یافت . مناظر بی نظیر و چشم نواز ، جاده ای کاملا خلوت و هوای ایده آل . گهگاه موتورسواران ، با موتورهای که هیچ وقت مشابه آنها را در جاده های ایران ندیده بودم از کنارم می گذشتند . موتورهای سنگین با موتورسوران چرم پوش ، از وقتی سفرهای اروپایی ام را شروع کرده ام فکر چنین سفر هایی با موتور در ذهنم هست ، نمیدانم کِی عملی خواهد شد ولی عجله ای ندارم ، یک روز این کار را انجام خواهم داد .
در امتداد این جاده زیبا دیدن کباب های بره وسوسه انگیز بود . غذای لذیذی که تقربیاً در تمام این مسیر به کَرات دیدم و خودشان میگویند که قدمتی هشت هزار ساله دارد .رستوران های سنتی با گوسفند درسته روی آتش ، که هیچ کسی نمیتواند در مقابل آن مقاوت کند و چشیدن این کباب قسمتی از لذت سفر در این جاده است . اینجا جایی بود که قدرت زیبایی جاده به قدرت عقربه های ساعت غلبه میکرد و باعث میشد که سپری شدن زمان را حس نکنم ، تا اینکه به عوارضی قبل از پل ورود به جزیره رسیدم .و بعد از عوارضی نوبت به پل جزیره بود تا به مقصدم برسم . از سومین پل طولانی قوسی بتنی جهان رد شدم . جزیره کِرک از سال 1980 توسط یک پل 1430 متری به خشکی متصل شده . مثل تمام پل های دنیا دیدن عکس ها و فیلم های هوایی اش خیلی جذاب تر از وقتی است که با ماشین از روی آن رد میشوی ؛ چرا که وقتی روی پل هستی جایی برای توقف نیست و کل مسیر باید حواست به جاده باشد ، ولی به هر حال دیدن یکی از ترین های دنیا همیشه برایم جذاب بوده و هست .
مناظر ابتدایی ورود به جزیره ، چنگی به دل نمیزد ، خشک بود و صخره ای ؛ ولی کم کم جاده جنگلی با درختان کاج شروع شد تا به محل اقامتم منطقه مالینسکا در شمال غربی جزیره رسیدم .
اولین کاری که برایش برنامه داشتم قدم زدن در کنار ساحل بود ، ساحلی که آنقدر آرام بود که به جز صدای قدم زدنم ، فقط صدای برخورد موج ها به ساحل را میشندیم و آب آنقدر زلال و شفاف بود که فکر میکردم در سواحل استوایی هستم .
شروع به قدم زدن در کنار ساحل کردم ، با اینکه از صبح زود در تدارک سفر بودم و در راه ولی با دیدن این مناظر زیبا و هوای بهاری انرژی میگرفتم و دوست داشتم از تمام لحظاتم به بهترین شکل ممکن استفاده کنم .نمیدانم چه مسافتی را طی کردم ولی وقتی خسته شدم که حس گرسنگی به سراغم آمد . برای غذا هم برنامه ویژه داشتم مگر میشود به سواحل کرواسی رفت و چیزی به غیر ازماهی های لذیذ این منطقه خورد.
به توصیه دوستم که جزیره را خوب می شناخت به یک رستوران محلی رفتم . رستوران خلوت بود با گارسون مشورتی کردم و توصیه کرد ماهی perch را امتحان کنم به همراه مخلوط اسفناج و سیب زمینی .
ترجمه هایی که برای نام ماهی در سایت های فارسی دیدم متفاوت بودند بعضی ها نوشته بودند "ماهی سوف " و بعضی دیگر " ماهی لوتی " . تا غذا آماده شود با هم صحبت کردیم و از فوتبال حرف افتاد ، مثل خودم طرفدار فوتبال بود .