صفحه رسمی مهدی عبدی ( Mehdi Abdi )

مرتبط با گردشگری

جهانگردی با مهدی عبدی Travel With Mehdi Abdi

َAuthor نویسنده

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ویزای شینگن» ثبت شده است

 

 برای دیدن ویدیو ها و عکس های بیشتر به صفحه اینستاگرام من مراجعه کنید 

 

http://instagram.com/mehdi.abdi1357

 

سفرنامه لوکزامبورگ - دهکده شنگن 

دنیای بدون مرز

 

 

کسی در دنیا نیست که تا به حال اسم ویزای شِنگن (شینگن) را نشنیده باشد ولی آیا تا به حال به این فکر کرده اید که شنگن یعنی چه و کجاست ؟

این سوال باعث شد تا در طول سفرهای اروپایی ام  به دهکده شنگن در لوکزامبورگ هم سفری داشته باشم ،  دهکده ای که در مثلث طلایی مرزی لوکزامورگ ، آلمان و فرانسه است.

شنگن در استان رمیش در جنوب شرقی کشور لوکزامبورگ و در کنار رود موزل در  37 کیلومتری شهر لوکزامبورگ است (پایتخت کشور لوکزامبورگ شهر لوکزامبورگ است ).جایی که سه کشور آلمان ، فرانسه و لوکزامبورگ هم مرز هستند ، البته تعریفی که از مرز دارید فراموش کنید ،یک رودخانه و یک پل فقط همین اگر فرمان اتومبیل را به راست بچرخانید وارد فرانسه میشوید و اگر فرمان اتومبیل را به چپ بچرخانید وارد آلمان ، اگر هم روی پل  بایستید شاید در آن واحد در سه کشور باشید وقتی در روی خط مرزی سه کشور بودم یاد خیلی از ترانه ها و نوشته ها که در آن به دنیای بدون مرز اشاره شده بود افتادم و اینجا جایی بود که فکر ایجاد اروپای بدون مرز و شاید روزی جهانی بدون مرز در آن شکل گرفته بود .

توافق‌نامه شِنگن در سال ۱۹۸۵ از سوی بلژیک، فرانسه، آلمان غربی، هلند و لوکزامبورگ به امضا رسید.و روز به روز به تعداد این کشورها افزوده شد. امروز نام شنگن یعنی مرزهای باز ، جایی که محدودیت های شروع سفر برای گرفتن روادید معنایی ندارد . به این فکر میکردم که دو همسایه که خانه هایی در یک محدوده دارند آدرس پستی کاملا متفاوتی دارند آدرس دادن در این منطقه در نوع خود جالب است ، یکی مینویسد فرانسه خیابان ... دیگری در خیابان کناری مینویسد آلمان ...

یا اینکه اگر مثلا برای خرید از سوپرمارکت دو قدم جابجا شوید در کشوری دیگر خرید کرده اید ، کما اینکه مردمی که در این شهر های مرزی هستند این کار را میکنند مثلا مردم لوکزامبورگ برای خرید یک سری لوازم به آلمان میروند چون ارزان تر است یا مردم فرانسه و آلمان برای بنزین زدن و همچنین خرید تنباکو به لوکزامبورگ می روند چون ارزان تر است ، باورش برای ما ایرانی ها و خیلی از کشورهای دیگر دنیا سخت .مخصوصا برای ما که تقریبا تمام همسایگانمان کشورهایی هستند که دایما در حال جنگ هستند و حتی تصور اینکه روزی مرزهایمان را برای کشورهایمان باز کنیم غیر ممکن به نظر میرسد .

دهکده شنگن یک میدان هم داشت که برای من جالب بود ، پرچم تمام کشورهای اتحادیه شنگن در این میدان قرار داشت . بیشتر اروپاییان با پرچم کشورشان در این میدان عکس می گرفتند  ولی من  با پرچم تمام کشورهایی که به آنها سفر کرده بودم عکس گرفتم تا شاید سهم کوچکی در اروپای بدون مرز داشته باشم .

 باز هم وجود یک شیی فلزی در کنار پرچم ها که مسافران بر روی آن قفل زده بودند نه دیوار بود نه پل و نه پنجره ، یک تکه فلز بود با قفل های که برای برآورده شدن آرزوها بر روی آن بسته شده بودند، در آن لحظه احساس کردم که من هم باید قفلی به این شیی بزنم برای دیدن جهانی بدون مرز ، برای دیدن روزی که بدون کاغذ بازی و تشریفات با کوله پشتی ام آزادانه سفر کنم .

باز به خلوتی رفتم و مطابق معمول به دنبال ضبط صدا و آرامش ، دقایقی در این حال بودم و لذت بردم و بعد حرکت از روی پل برای رفتن از لوکزامبورگ به آلمان فقط راهنما زدم و فرمان را چرخاندم و خنده ای بر پرنده ای که در آسمان پرواز میکرد ، امروز که تو در آسمان بدون مرز هستی ، من هم روی زمین بدون مرز سفر میکنم .

 

 

 

 

 

این متن به عنوان متن برگزیده اتحادیه اروپا در سال 2018 به زبان فرانسه ترجمه و چاپ شد


 

 

 

...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۱۷:۴۷
مهدی عبدی

 

 برای دیدن ویدیو ها و عکس های بیشتر به صفحه اینستاگرام من مراجعه کنید 

 

http://instagram.com/mehdi.abdi1357

 

گرفتن ویزا ؛ یکی از مهم ترین مشکلات جهانگردان ایرانی

 

 

واکنش اکثر مــردم در برابر جهانگردان این اســت که چه قدر زندگی خوبی دارند! چه قدر ســفر می روند؟ و چه قدر پول دار هستند؟  کارشان چیست؟ هیچ کس از مشکلات سوال نمی کند. داشتن پول زیاد حتما برای سفر به افراد کمک می کند ولی برای کسانی مثل من که بک پکر(نوعی سبک سفر ارزان)  هستند و با کمترین هزینه سفر می کنند شکل سفر متفاوت است . برخلاف کشورهای تراز اول که گرفتن ویزا شاید آخرین مرحله در برنامه ریزی سفر باشد، معمولا اولیــن دغدغه ما ایرانی های برای ســفر گرفتن ویزاســت!  از لحظه اولین جرقه های فکر شروع سفر تا آخرین لحظه ورود به سفارت همیشه این دلهره بوده که آیا با درخواست ویزا موافقت شده؟ آیا به تعداد روزهای خواسته شده ویزا صادر شده؟ ویزا چند بار ورود است یا تک؟ خیلی دوست دارم روزی را ببینم که این قسمت سفر که مربوط به ویزاست دیگر در برنامه های سفرم نباشد. نه آرزوی پــول دارم و نه آرزوهایی دیگر می دانم که وقتی این آرزویم برآورده شــود یعنی کشورم به سطح رفاه اجتماعی خوبی رسیده و وجهه بین المللی اش خیلی بالاست که احتیاجی به کاغذ بازی برای ویزا نیست . ویزا انواع مختلفی دارد که براســاس هدف و ارائه مدارک صادر می شــود. ویزاهای رایج عبارتند از   ویزای توریستی،  دانشجویی،  تجاری و ... که من در این متن فقط در مورد ویزای توریستی توضیح می دهم که حاصل تجربه های شخصی من است ولی بهترین راه برای فهمیدن اطلاعات در مورد ویزای کشورها مراجعه به سایت سفارت ها یا استفاده از  سای

www.iatatravelcentre.com است . متاســفانه خیلی از سایت های فارسی زبان قابل اطمینان نیســتند و اطلاعات را یا از سایت های دیگر کپی می کنند یا اطلاعاتشان به روز نیست چرا که با توجه به شرایط سیاسی، رابطه کشورها قابل تغییر اســت به عنوان مثال در مورد کشور گرجســتان در این چند سال پروسه گرفتن ویزا کاملا تغییر کرده. انواع ویزا از نظر دفعات ورود به سه قسمت تقسیم می شوند:

 

(۱ )  ویــزای یک بار ورود یا ســینگل Single visa با این ویزا فقط یک بار اجازه ورود به کشور مقصد را داریم .

 

(2) ویزای دو بار ورود یا دابل Double visa  اجازه دوبار ورود به کشور مقصد را داریم .

 

(3 )ویزای چند بار ورود یا مولتیپل Multiple visa تا زمانی که ویزا اعتبار دارد می شــود به تعداد دفعات نامحدود به کشور مورد نظر ورود و خروج داشت .

 

برای گرفتن ویزا معمولا دو راه وجود دارد؛ روش اول برای گرفتن ویزا

 

اول اینکه مسئولیت گرفتن ویزا را به یک آژانس مسافرتی واگذار کنید که مسلما مبلغ بیشتری باید بپردازید ولی در وقتتان صرفه جویی خواهید کرد. هر چند سپردن مسئولیت به یک آژانس به معنای گرفتن صد در صد ویزا نیست و احتمال اینکه نتوانید ویزا بگیریــد وجود دارد. البته این روش به اعتبار آژانس مســافرتی بستگی دارد. خیلی از کارکنان آژانس های مســافرتی برای جذب مشتری وعده های واهی می دهند و حتی به نظر من یک صفحه هم در مورد قوانین گرفتن ویزا مطالعه ندارند. فقط موقع دریافت وجه خوش قول هستند و وقتی به مشکل می خورید هیچ کاری نمی کنند. من در گرفتن ویزای سنگاپور این مشکل را داشتم.  روز صد در 20 تا ۱۴به من گفته شــد ویزا بین صد آماده اســت و من برنامه سفرم را برای بعد از این زمان تنظیم کردم ولی ویزا نرســید و هزاران بهانه. به امید اینکه ویزا را در مالزی بگیرم سفرم را شروع کردم ولی نه آژانس ایرانی پاسخگو بود و  نه کارگزار در مالزی، سفر  ۱۴روزه من رو به اتمام  بود که  درســت 3 روز مانده به پایان سفر ویزا را در کشور مالزی با زحمت تمام گرفتم و با هزاران دردســر به سنگاپور رفتم و مجبور شدم قسمت هایی از برنامه سفر را تغییر دهم آن هم به خاطر عدم اطلاعات کافی یه کارمند آژانس! پس اگر قرار است مسئولیت گرفتن ویزا به آژانسی واگذار شود بهتر است به یک آژانس معتبر واگذار شود.

 

 روش دوم برای گرفتن ویزا

 

دوم اینکه خودتان اقدام کنید! این روشــی اســت که اکثر افرادی که جهانگردی می کنند یا ســفرهای زیادی دارند بــرای صرفه جویی در هزینه ها از آن اســتفاده می کنند، آدرس، تلفن و مشــخصات سفارت کشــورهایی که در ایران وجود دارند با یک سرچ کوچک در اینترنت قابل دسترسی است. بیشتر این سفارت ها  دارای سایت فارسی هستند و اگر بد شانس باشید یک سری از کشورها سایتشان فقط به زبان رسمی آن کشور و زبان انگلیسی است . برای گرفتن ویزای کشــور اندونزی به ســفارت مراجعه کردم که کسی فارسی صحبت نمی کرد و به خاطر اطلاع رسانی غلط مجبور شدم چند بار برای تکمیل مدارک به سفارت مراجعه کنم. این مشکل معمولا در کشورهای جهان سوم متداول است. کارمندان دل و دماغ کار کردن ندارند. مبلغ  50 دلار بــرای ویزا در تهران پرداخت کردم و در 50 فرودگاه بالی هم 50  دلار برای ورود خواستند. در این موارد اگر زیاد اعتراض کنید شاید با داشتن ویزا اجازه ورود صادر نشــود  پس مجبورید به هر چه  گفته می شــود عمل کنید البته در آن زمان 50 دلار مبلغ زیادی نبود ولی در حال حاضر شرایط متفاوت است .

بلد بودن زبان انگلیسی در سفر ها کمک بزرگی اســت ولی اینکه  تصور کنید انگلیسی را خوب صحبت می کنید و به مشــکل نخواهید خورد اشتباه اســت. برای من خیلی پیش آمده که در کشــور مقصد مامور کنترل انگلیســی را خوب صحبت نمی کرده یا اینقدر لهجه بدی داشته که به زور جملاتش را متوجه می شدم. شناخته شده ترین کشور که ماموران مرزی آن انگلیسی را خوب صحبت نمی کنند ارمنستان است . برای بعضی کشورها که تعداد آنها خیلی کم است، ایرانی ها احتیاج به ویزا ندارند، شناخته شده ترین این کشورها در حال حاضر ترکیه و مالزی هستند.  برای این دو کشور هم اگر از مرز هوایی وارد شوید اوضاع خوب است ولی کنترل پاسپورت در سفر زمینی شاید ساعت ها طول بکشد . بعضی از کشــورها در ایران سفارت ندارند. برای متوجه شدن از لیست کشــورهایی که در ایران سفارت دارند بهترین راه مراجعه به سایت وزارت امور خارجه اســت. معمولا اگر کشــوری دارای سفارت در ایران نباشد مسئولیت این سفارت به ســفارت های دیگر واگذار می شــود و یا باید به صورت آنلاین ویزا را تهیه کرد. به این شــکل که مدارک مورد نیاز به همراه رســید واریز مبلغ (در صورت داشتن کارت اعتباری) از طریق اینترنت آپلود می شــود و ویزای شما از طریق اینترنت به ایمیل شما ارســال خواهد شد و در بعضی موارد مجبور می شوید مثل من و از طریق یک آژانس اقدام کنید که برای گرفتن ویزا هر چه احتمال در قوانین ریاضی خوانده اید باید در نظر بگیرید.

 

ویزا در لحظه ورود Visa on arrival

 

این نوع ویزا معمولا به محض ورود شما به کشور مقصد در فرودگاه یا مرز زمینی صادر می شود که بعضی از این نوع ویــزا ها نیز برای صدور نیاز به یک ســری مدارک دارند که باید از قبل آن ها را آماده کرده باشید تعداد این کشورها خوشبختانه کم نیست مثل کنیا یا  سریلانکا و مشکل اصلی در مورد کشــورهایی است که هیچ کدام از روش های بالا برای آن ها وجود ندارد، مثل کشور نامیبیا، وقتی قصد سفر به آفریقای جنوبی را داشتم به فکر ســفر به این کشور افتادم کشوری خاص و کمتر شــناخته شده برای ایرانی ها، در این صورت باید به نزدیک ترین کشوری که سفارت کشور مورد نظر در آن قرار دارد بروید و اقدام کنید و بهتر است قبل از اقدام به سفارت کشور مورد نظر در یکی از کشورها ایمیل بزنید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ویزای شینگن

 

 

 این ویزا یکی از معتبرترین ویزاهای دنیاست و فکر می کنم همه در مورد سختی گرفتن این ویزا شنیده اند ولی شنیدن یک چیز است و در عمل اقدام کردن مساله ای دیگر. اول اینکه بدون داشتن دعوت نامه معتبر امکان گرفتن وقت سفارت وجود ندارد. پس در گام اول یا باید دوســت و فامیل در این کشورها داشــت و یا دعوت نامه کاری. البته با رزرو هتل هم امکان اقدام وجود دارد که در این شــرایط وضعیت سخت تر خواهد شد .

 

 

فکر می کنم تمام کشورهای حوزه شینگن در ایران سفارت دارند. در ساده ترن حالت ممکن است فکر کنید به ساختمان سفارت می روید و سوال هایتان پاسخ داده خواهد شد ولی بدون داشتن وقت قبلی هیچ کس نمی تواند وارد ســاختمان سفارت شود. فقط می توان از محل های مورد نظر در دیوار سفارت همان اطلاعاتی را به دست آورد که در سایت موجود است. هر چند برخورد بعضی از دربان های سفارت آن قدر بد است که شاید از مراجعه به سفارت پشیمان شوید. بعضی از آن ها تصور می کنند که سفیر آن کشور هستند و برخوردشان اصلا دوستانه نیست .

 

 

شاید فکر کنید با تماس تلفنی جواب سوال هایتان را خواهیــد گرفت. ولی در مورد این کشــورها که متقاضی زیاد دارند، برقراری تماس در ساعت مقرر شده سفارت شایدا مری باشد ناممکن. خطوط تقریبا همیشه اشغال هســتند. در این صورت بهترین راه ارســال ایمیل است که معمولا پاسخ داده می شود ولی ا ینکه درا یمیل چندم پاسخ خود را بگیرید معلوم نیست . مرحله بعد تکمیل مدارک و ترجمه بعد از داشتن دعوت نامه معتبر و گرفتن وقت، گام بعدی تهیه  مدارک لازم است. هر کشوری بسته به شرایط خاص خود مدارک مختلفی میخواهد ، تقریبا مدارک اولیه بین کشورها مشترک است ،  پر کردن فرم ، دوقطعه عکس، داشتن پاسپورت معتبر، گواهی شغلی، گردش و تمکن مالی، بیمه مسافرتی و هزینه  که تا به امروز که من این متن را منویســم 6۰ یورو بوده . داشتن بیمه مسافرتی برای بعضی از کشورها مثل کشــورهای حوزه شــینگن الزامی است ولی برای کشــورهای جنوب شرق آسیا و بیشتر همسایگان ایران داشتن بیمه مسافرتی لزومی ندارد. وقتی همه مدارک کامل شــد. نوبت به ترجمه می رسد برای مثال در مورد کشور اتریش تمام مدارک باید به زبان آلمانی ترجمه شود و در مورد کشور آلمان ترجمه تمام مدارک ا لزامی نیست. ترجمه مدارک اگر به انگلیسی باشد تقریبا در تمام دارالترجمه ها صورت می گیرد ولی به زبان های دیگر هم زمان بیشتری می خواهد و هم هزینه ها بیشتر می شود . بر اساس تجربه من، این پروسه از شروع تا فهمیدن نتیجه گرفتن ویزا احتمالا حدود  سه ماه زمان می گیرد و این فقط اولین گام برای ســفر است . بعد از اتمام تمام مراحل باید مشــخصات ویزا کاملا چک شود. بازه زمانی ویزا، تعداد روزها و مشخصات فردی به ندرت پیش می آید که اشتباه صورت گیرد ولی اگر بد شانس باشید یک اشتباه کوچک ثبتی باز هم وقت گیر خواهد بود. البته این چک کردن تاریخ ها در مورد مهر ورود و خروج کشورها هم صادق است و برای مثال برای من در سفر به اندونزی مهر ورود به این کشور یک روز قبل از شروع ویزای من خورد و در آن لحظه به دلیل خستگی دقت نکردم و موقع خروج با  توضیح چند دقیقه ای همه چیز به خوبی حل شد ولی شاید همیشه به همین سادگی نباشد . این نوشته ها فقط قسمتی کوچکی از مشکلات برای سفر بود ولی اگر قرار باشد همیشه به مشکلات فکر کنیم پس نباید سفر کرد. به امید روزی که ما ایرانی ها هم بتوانیم به راحتی به کشورهای دیگر سفر کنیم.

 

 

 

 

 

...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۷ ، ۱۴:۳۹
مهدی عبدی


سفر به سرزمین گلادیاتورها
خیلی وقت بود که میخواستم از ایتالیا بنویسم ولی نمیدانستم از کجا شروع کنم نوشتن از ایتالیا کار سختی است  ، کشوری که  بیش از نیمی از میراث فرهنگی جهان را دارد و از هر نظر جز کشورهای تراز اول دنیاست  ، بالاخره یک روز موزیک چهار فصل ویوالدی را پلی کردم و تصمیم گرفتم بنویسم  ، با هر نوازش آرشه بر ویالن  من هم قلم را روی کاغذ کشیدم  و  به این شکل  نوشتن سفرنامه ایتالیا شروع شد .

 

 

قصد داشتم از  سرزمین :سوفیا لورن و ناپل ، آث میلان و یونتوس ، دانته و داوینچی ، پیتزا و پاستا ، مافیا و پدر خوانده ، فراری و لامبورگینی ، فشن و مد ،پاوروتی و اپرا ، ویوالدی و موسیقی کلاسیک ، رنزو پیانو ومعماری ، واتیکان و پاپ  ، سینما و  فلینی ، جشنواره فیلم ونیز  و جیفونی و خلاصه رنسانس بنویسم.

 

 

 

برای نوشتن از ایتالیا ، باید ایتالیا را  لمس میکردم  تاریخ  رم ، کانال ها و گوندولاها در  ونیز ، فروشگاه های مد میلان ،هنر ناب  فلورانس ،  سواحل مدیترانه ای  سیسیل و ساردینیا ، برای همین در رم جا پای ، رد پای سزار گذاشتم ، در کولوسیوم  با گلادیاتورها جنگیدم در میلان شام را با شام آخر داوینچی خوردم ، در  فلورانس هنر ناب ایتالیا را دیدم و در ونیز با کازانوا و مارکو  از پس کوچه ها گذشتم .

 

 

 

در اولین سفرم به اروپا ، ایتالیا آخرین کشوری بود که میدیدم 21 روز در اروپا بودم و قرار بود  هفته آخر سفر در ایتالیا باشم  ، چهارشنبه 5 آگوست 2015 پاریس رو به مقصد رم ترک کردم ، درست مثل فیلم هایی دهه هفتاد که همیشه انگیزه ام برای سفر بودند بعد از پاریس اینبار نوبت رم بود که میزبانم باشد ،  و بالاخره حدود ساعت 11 شب به فرودگاه ciampino  رسیدم .

 

در این چند وقت با زبان های زیادی آشنا شده بودم و از هر کدام چند کلمه ای  را به خاطر سپرده بودم از زبان  سخت مجاری ها که هر روز به هم یونا پوت Jó napot ( روز به خیر ) میگفتند   تا آختونگ های Achtung آلمانی ( به معنای توجه)  و بعد زبان پر از خ در هلند ، فکر میکنم خ پرکاربردترین لغت در هلند است هر چند خودشان میگفتند دانمارکی ها از آنها بیشتر خ دارند ، بعد  فرانسوی که گفته میشود زبان عشق دنیا را دارند با آن  بون ژوها ی روزانه شان ،   حال نوبت  اولین کلمه ایتالیایی بود  بون جورنو ، شبیه به  بون ژوی  فرانسوی بود با لهجه ای متفاوت ولی خیلی آشنا ، انقدر موزیک و فیلم به زبان فرانسه و ایتالیا دیده و شنیده بودم که انگار خوش آمد گویی به زبان فارسی بود .

 

 

برنامه بازدیدی که قبل از سفر در ذهنم داشتم  بازدید از شهرهایی رم میلان ونیز و واتیکان بود که خوب واتیکان ، کشور است کوچکترین کشور دنیا ، ولی طبق معمول شهرهای مورد بازدید م بیشتر از آن چیزی شد که انتظار داشتم .

 


قرار بود چکمه اروپا را ببینم ،  پنجمین کشور بزرگ اروپا با  60 میلیون نفر جمعیت  ، کشوری که دو کشور واتیکان و سان مارینو در داخل خاک آن واقع شده و جالب اینکه یه قسمت از خاک این کشور به نام  کامپونه د ایتالیا در خاک سوئیس  قرار دارد ، با زبان رسمی ایتالیایی ولی مثل ایران خودمان ، هر قسمتی لهجه خودش را دارد  و بعضی استانها کلا زبانشان با ایتالیایی که میشناختم  فرق داشت  مثل ایران که کرد ها ،  کردی صحبت میکنن و آذری ها ترکی و ... .ولی از نظر زبان انگلیسی نسبت به کشورهای شمال اروپا ضعیف تر بودند .
در رم دوستی داشتم که مثل  خودم عاشق سفرهای بکپکری ، فیلم و موسیقی و ... بود ، خیلی وجه مشترک داشتیم و خوب با ایران و موسیقی ایرانی هم اشنا بود  در نزدیکی رم و در شهری به نام نتونو Nettuno اقامت داشت ، در جایی خواندم که این شهر نام خود را از نام یکی از خدایان رم به نام نپتون گرفته است ،  قرار بود 4 روزی که در رم بودم من هم آنجا اقامت کنم صبح ها با قطار به رم میرفتم و هنگام غروب که به نتونو بازمیگشتم اطراف آنجا را با هم میدیدم .

 


وقتی نیمه شب به نتونو رسیدیم خسته و گرسنه بودم ، از من پرسید از 1 تا 10 یک عدد بگو برای گرسنگی ات ، با خودم فکر کردم اینجا ایتالیاست ایران نیست که حرف ها همه تعارف باشد ، گفتم 9 و این عدد 9 باعث شد خوردن اولین پاستای ایتالیایی را در بدو ورود تجربه کنم و این برای من به معنی خوش امد گویی به سرزمین گلادیاتورها بود .  

 


جزیره شناور
خیلی وقت بود که دوستم قول داده بود وقتی به ایتالیا رسیدم ، با هم یک طبیعت گردی ویژه داشته باشم ، قرار بود از پارک ملی لاتزیو (National park of Abruzzo and Lazio)دیدن کنیم .
صبح زود کوله را بستیم و به راه افتادیم ، باید مسافتی حدود 150 کیلومتر  را به سمت غرب طی میکردیم ، حدود دو ساعت در راه بودیم تا بالاخره به ابتدای مسیر تراکینگ رسیدیم  ، به محض رسیدن به محل گفت : طبیعت اینجا فوق العاده است و تنها مشکل این است که سمی ترین مارهای ایتالیا در این محل هستند و شاید این شکل خوش آمدگویی پارک ملی لاتزیو برای من بود .
مسیر از کنار یک رودخانه به سمت آبشار اصلی میرفت  ، شاید اگر نمیدانستم در ایتالیا هستم ، فکر میکردم ، یک روز جمعه در ایران است که به طبیعت گردی رفته ام ، خیلی شبیه طبیعت جاده چالوس یا  لواسان  بود  ولی یک لحظه که منطقه را دیدم با خودم گفتم چه اشتباهی اگر ایران بود که باید در مسیر راه کلی زباله باشد و با همین یک استدلال همیشه میتوان فهمید که آیا در ایران طبیعت گردی میکنید یا در خارج ایران .
ابتدای راه موزیکی از کریس ریا  Chris Rea  پلی کردم . دوستم با هیجانی خاص گفت : کریس ریا  ، میدانی اهل کجاست ؟ گفتم در دنیای موسیقی کمتر کسی است که کریس ریا   را نشناسد ، جواب  داد بله ولی اصالت نام خانوادگی ریا   برای همین حوالی است ، باورم نمیشد داشتم در سرزمین کریس ریا   طبیعت گردی میکردم و من هم که عاشق او ،  این باعث شد منطقه برایم دوست داشتنی تر شود .قرار بود دو یا سه ساعتی پیاده روی کنیم تا به آبشار برسیم ، به جز دو سه نفری که در طول مسیر دیدیم کسی آنجا نبود ، خلوت و بکر با طبیعتی زیبا .
وقتی در مورد پارک تحقیق میکردم متوجه شدم از لحاظ پوشش گیاهی و زیست جانوری خیلی غنی است گرگ ، خرس ، گوزن و خیلی حیوانات دیگر که امیدوار بودم به دلیل خلوقتی حداقل یکی دوتای آنها را از نزدیک ببینم که متاسفانه نشد .
ابتدای مسیر مثل تمام تجربه های قبلی ام بود ، یک پیاده روی سبک ولی هر چه به انتهای مسیر نزدیک تر میشدیم شکل منطقه فرق میکرد ، پوشش گیاهی کمتر میشد و دیواره ها بلندتر و عرض مسیر کمتر میشد  ،  صدای آبشار از فاصله دور در دره میپیچید و انتظار دیدن آبشار بزرگی را داشتم شاید 20 یا 30 متر ارتفاع و عرض حداقل 10 متر ، سرانجام بعد از دو ساعت پیاده روی به آبشار اصلی رسیدیم ، یک آبشار 4 یا 5 متری ، اینجا  دیگر آخر مسیر بود و از اینجا  به بعد فقط با  داشتن ابزار مناسب امکان ادامه مسیر بود .
حالا بعد از صدها تجربه تراکینگ و طبیعت گردی در ایران تجربه جدیدی در کشور ایتالیا داشتم ، تفاوتی احساس نکردم به جز نبود زباله ، که سالهاست سعی میکنیم با انواع پیام ها از ریختن زباله جلوگیری کنیم و هنوز که هنوز نتوانسته ایم .
بعد از یک دره نوردی دلپذیر حالا نوبت بازدید از دریاچه پوستا فیبرنو  (Lago di Posta Fibreno) در کومونه پوستا فیبرنو ( Posta Fibreno ) در استان فروزینونه Frosinone) )بود ، در همین یک خط میتوانید تصور کنید مجبور بودم چه اسامی دشواری را به خاطر بسپارم.
تقسیمات کشوری در ایتالیا کاملا با ایران متفاوت است ، ایتالیا به ۲۰ ناحیه دارد  که این نواحی به ۱۰۱ استان و این استان‌ها نیز به ۸۱۰۰ کومونه تقسیم می‌شوند.بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین کومونه ایتالیا کومونه رم (ناحیه لاتزیو) وکوچک‌ترین کومونه این کشور نیز فیرا دی پریمیرو در استان ترنتو است .
دریاچه  پوستا فیبرنو  هیچ آبریزی ندارد و تنها راه تامین آب برای عمق 2 تا 15 متری آن چشمه های کف در یاچه است که به همین دلیل آب بسیار زلالی دارد ، کف دریاچه به راحتی از هر نقطه ای در اطراف آن مشخص بود ، این دریاچه نوعی ماهی قزل آلای اندمیک ( بومی)  دارد که متاسفانه در این سفر فرصت نشد مزه آن را بچشم ، منظره اصلی دریاچه را میشد از روی پل چوبی که برای همین منظور بر روی دریاچه ساخته شده بود دید ، قایق های کوچک محلی و پرندگان آزاد و تنها صدایی که شنیده میشد صدای طبیعت بود ، یک جای فوق العاده برای استراحت و خوب این استراحت بعد از آن پیاده روی طولانی لازم بود .
 این دریاچه یک ویژگی منحصر به فرد هم داشت که شاید در اروپا هم منحصر به فرد باشد ، وجود یک جزیره شناور در این دریاچه .
دقیقا یادم هست که اولین بار نام جزیره شناور را در کارتون سند باد شنیدم ، جزیره ای که بر پشت یک نهنگ بود و حرکت میکرد ، هیجان دیدن آن جزیره را هنوز با گذشت 30 سال حس میکنم ، این بار داشتم یک جزیره شناور را در خارج ایران و در دنیای واقعی میدیدم ، جزیره ای که  مردم  محلی آن را  "La Rota" مینامند، جزیره ای که ریشه گیاهان آن مستقیما داخل آب است و برخلاف گیاهان خشکی ریشه در خاک ندارند .
هر چند این پدیده طبیعی در کشور ایران و در شهرستان تکاب هم وجود دارد .جزیره ای با نام  چَملی گول ، از نظر کلی تفاوتی بین این دو جزیره  نیست ، تنها تفاوت این است که در ایتالیا مسئولین این پدیده را تبلیغ میکنند و در ایران خبری از انعکاس این مطلب و حتی تلاش برای مراقبت از این اثر وجود ندارد .
البته حرکت جزیره به شکلی نیست که در زمان کم محسوس باشد ، برای دیدن حرکت باید کنار دریاچه بنشینید و منتظر باشید شاید ساعتها ولی تجربه دیدن یک جزیره که روی آب شناور است ارزش این زمان را دارد .
یک روز  خوب در ایتالیا تمام شد و من از تک تک لحظه هایم لذت بردم ، فردا نوبت بازدید از کولوسئوم بود ، قرار بود یکی از عجایب هفتگانه دنیا را ببینم .



کولوسئوم (Colosseum) :  دیدن اولین بنای عجیب از عجایب هفت گانه دنیا

 


پایان دنیا نزدیک است
رم شهری است که تاریخ آن با افسانه پیوند خورده  ، انیید  به سرزمین ایتالیای امروزی می‌آید ،  نوادگانش رموس و رمولوس، بخاطر دستور پادشاه که فرزندان پسر را برای حفاظت از تاج و تختش می کشته ، به رودخانه سپرده می شوند ، این کودکان توسط ماده‌گرگی نجات پیدا میکنند  و   بزرگ می‌شوند. و بعدها شهر رم را بر روی هفت تپه نزدیک به رود تیبر بنا میکنند. داستان این افسانه نشان پرچم باشگاه فوتبال رم هم است که به لطف سانسور صدا و سیما امروزه بیشتر مردم ایران با این لوگو آشنایی دارند . این داستان با کمی تغیرات شباهت زیادی به داستان کوروش بزرگ و موسی هم دارد ، اینکه در زمان های گذشته بیشتر پادشاهان ظالم خوابی میدیدند که بر اساس تعبیر آن باید فرزندان پسر کشته میشدند ،  داستان تکراری تاریخ است و این نکته نشان دهنده این است که قانون کپی رایت از زمان های کهن رعایت نمیشده .
میدانستم که صف بلیط برای ورود به کولوسئوم خیلی شلوغ است ، بنا براین بلیط را از طریق اینترنت تهیه کردم ، صبح حدود ساعت 9 به سمت رم حرکت کردم ، ایتالیایی ها یک ضرب المثل دارند که میگوید همه راه های دنیا به رم ختم میشود ، و من میگویم همه راههای داخل رم به ترمینی ختم میشود ، ترمینی ، ترمینال اصلی مسافر بری در رم است که راه تمام وسایل نقلیه به آنجا ختم میشود .
برای بازدید از رم ابتدا باید به ترمینی میرفتم ، تردد در رم تقریبا آسان است چون رم کلا دو خط مترو دارد ، آبی و قرمز ، در این مورد تحقیق کردم و به این جواب رسیدم چون کل شهر رم باستان هنوز کشف نشده و قسمتی از آن هنوز زیر زمین مدفون است ، ایجاد تونل مترو ممکن است به این آثار کشف نشده آسیب بزند ،هر چند نمیدانم این قضیه چقدر صحت دارد ولی با توجه به قدمت شهر رم میتواند واقعیت داشته باشد ،  به هر حال سوار بر مترو ی خط آبی راهم را به سمت کولوسئوم ادامه دادم ، برای دیدنش لحظه شماری میکردم ،  به محض خارج شدن از ایستگاه مترو با  ارتفاع 48 متر یعنی به اندازه یک ساختمان ۱۵ طبقه  در جلوی چشمانم ظاهر شد ، نماد کشور ایتالیا درست مقابل چشمانمم بود ، سکه پنج سنتی یورو را از جیبم بیرون آوردم ، طرح روی سکه درست شبیه همین کولوسئوم بود ولی در ابعاد خیلی کوچکتر
همانطور که حدس میزدم مملو از جمعیت ، چقدر مستند و فیلم از کولوسئوم دیده بودم ،رم شهر بی دفاع (روبرتو روسلینی )، تعطیلات رمی ( ویلیام وایلر ) ، زندگی شیرین  (فدریکو فلینی)، دزد دوچرخه (ویتوریو دسیکا)،  تقدیم به رم با عشق ( وودی آلن) و معروفترین آنها فیلم گلادیاتور(ریدلی اسکات) بود ، اکثر فیلم هایی که در رم فیلم برداری میشوند یک سنکاس از کولوسئوم دارند  و حالا قرار بود من سکانس اول بازیدیم را از  اولین بنای عجیب از عجایب هفتگانه دنیا داشته باشم البته اگر بگویم اولین بار 11 سال پیش کولوسئوم را در پاتایا در تایلند دیدم تعجب میکنید  ولی واقعیت داره در شهر پاتایا جایی هست به نام مینی سیام ، در مینی سیام ماکت تمام جاهای دیدنی دنیا حتی تخت جمشید را میتوانید ببینید .
آنجا بود که خیلی از جاهای دیدنی دنیا را دیدم با ماکت ها عکس گرفتم و به خودم وعده دادم یک روز تمام این ماکت ها را در واقعیت خواهم دید و  حالا با بیشتر این جاها در دنیای واقعی عکس دارم.
در سال ۲۰۰۷ میلادی، ۷ اثر برجسته به عنوان عجایب هفتگانه جدید انتخاب شدند. این آثار عبارتند از
چیچن ایتزا در مکزیک Pyramid at Chichén Itzá 
مجسمه مسیح در برزیل  Christ Redeeme
کولوسئوم در ایتالیا Roman Colosseu
دیوار بزرگ چین Great Wall of China
ماچو پیچو در پرو Machu Picchu
شهر باستانی پترا در اردن Petra
تاج محل در هند Taj Mahal
در این 7 اثر فقط یکی از آنها در اروپاست  و آن هم در ایتالیا .
به دلیل داشتن بلیط دیگر در صف طولانی خرید بلیط نایستادم ولی باید در صف دوم که برای ورود بود می ایستادم ، حال باید از یکی از 80 دَر که در گذشته هر کدام برای خود نامی داشتند وارد میشدم ، از بین این 80 در 4 تای آنها از اهمیت بیشتری برخوردار بودند  ، دو دَر برای ورود امپراطور ، و دو دَر برای گلادیاتورها یکی پورتا لیبیتینا (Porta Libitina ria) که نام الهه مرگ رم بوده  و  جنازه ی گلادیاتورهایی مغلوب را از ان خارج میکردند و دَر دیگر (Sani vivaria) که مخصوص گلادیاتورهای پیروز بوده.
بهترین روش برای لذت بردن از یک اثر تاریخی ، تصویر سازی در مورد آن  محل است  ، من این کار را تقریبا در هر جایی انجام میدهم .به محض ورود به قسمت اصلی حسی در وجودم ریشه زد ، من در سرزمین دشمن قسم خورده ایران در زمان گذشته بودم ، در جنگهایی که به مدت هفتصد سال بین ایران و روم طول کشیده بود ، حس یک ژنرال فاتح ایران را داشتم که پیروزمندانه سرزمین دشمن رو فتح کرده ،
حال در ، آمفی تئاتر فلاویان بودم  که نامش را از امپراطور سلسله‌ی فلاویان گرفته بود ،  بزرگترین تماشاخانه رم  که زمانی ظرفیت 50 هزار جمعیت را داشته و امروز آن را با نام کولوسئوم به معنی «جایگاه بزرگ» میشناسیم بنایی با  بیش از 2000 سال سابقه.
بنایی که کاربردش در طول تاریخ هم تغیر کرده زمانی برای مبارزه گلادیاتورها ، در زمان  طاعون بیمارستان و در زمان ناپلئون به صورت اصطبل و امروز  محل بازدید  توریست ها و  جهانگردان شده است ، آخرین نبرد گلادیاتورها که در آن برگزار شده در  ۴۳۵ میلادی و همچنین آخرین شکار حیوان‌ها به سال ۵۲۳ میلادی برمیگردد.
داخل مجموعه هم مثل اطراف آن مملو از جمعیت بود ، شات های دوربین و موبایل بود که یکی پس از دیگری به صدا در می آمد ، چینی ها در این زمینه استاد هستند مثل ما ایرانی ها از هر موقعیت 10 یا 20 تا عکس سلفی میگیرند ، اینجای قضیه به نظر من زیاد خوب نیست چرا که لذت سلفی گرفتن بین توریست ها از لذت مطالعه و دانستن اطلاعات در مورد محل های تاریخی بیشتر شده ، راستی اگر در زمان های قدیم هم میشد عکس گرفت ، چقدر عکس از مبارزات و سلفی گرفتن ها از گذشته در موزه ها بود و عکس ها چه تیتر هایی میتوانست داشته باشد مثلا من و جنازه گلادیاتور کشته شده یهویی ، کمبود امکانات در گذشته را دوست ندارم ولی در این یک مورد خوش شانس بودند که وقتشان با سلفی گرفتن تلف نشد ، شاید تعداد عکس هایی که در این چند ساله از این مجموعه گرفته شده خیلی بیشتر از مجموع جمعیتی باشد که برای دیدن مسابقات گلادیاتورها سالها و سالها به این مجموعه می آمدند.
با خودم فکر میکردم شاید در خط سیر تاریخ خوی خیلی از انسانها تغیر نکرده ،  امروز هم آدم های زیادی هستند که از مبارزه 2  انسان لذت میبرند ، و نه تنها برای دیدن مسابقات از نزدیک پول میپردازند که هزاران تماشاگر تلوزیونی هم به صورت زنده مسابقات را از شبکه ها مختلف میبینند ، تفاوت این مبارزات از نظر من فقط قانونی شدن آنها و البته زنده ماندن دو مبارز در انتهای مسابقه است که من فکر میکنم اگر راهی بود که مثل گذشته مبارز مغلوب کشته میشد باز هم خیلی ها لذت می بردند . شاید خیلی ها در میان این جمعیت به این فکر میکردند که کاش می توانستند امروز مبارزه دو گلادیاتور را از نزدیک ببینند .
یا همین مسابقه فوتبال که البته خود من هم از طرفداران آن هستم ، یک جور شبیه سازی سالم از مسابقات گلادیاتورهاست ، دو گروه 11 نفری مثل 2 گروه گلایاتور با هم مبارزه میکنند تا یکی پیروز از استادیوم خارج شود و شکل استادیوم ها هم که مشخص است ، شکل مدرن کپی از کولوسئوم .
مردم رم و ایتالیا میگویند  روزی که کلوسوئوم خراب شود آن روز پایان دنیاست و امروزه که این بنا مثل برج پیزادر حال کج شدن است ، شاید به پایان دنیا نزدیک میشویم ، خوشحالم که توانستم قبل از اینکه اتفاقی برای این بنا بیفتد آنجا را ببینم

 

 
 
 
 
.............

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۳۴
مهدی عبدی

سفرنامه اسپانیا - بارسلون

 

 

 

 

.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۶ ، ۱۹:۲۴
مهدی عبدی